فلسفه ماه مبارک رمضان این است که آن تعلقّات مادّی که آینه وجود ما را غبار آلود کرده است را بزداید تا قلب ما دوباره منعکس کننده نور حق باشد.
پیامبر اکرم(ص) در آستانه ماه رمضان خطبهای ایراد فرمودند که در آن از فضائل و اهمیت این ماه بزرگ سخن گفتند. پیامبر اکرم در این خطبه با اشاره به اینکه ماه رمضان نزد خدا بهترین ماهها، و روزهایش بهترین روزها،ر و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعتهاست، و آن ماهی است که شما را در آن به سوی میهمانی خدا خوانده اند؛ میفرماید (ای مردم به یقین درهای بهشت در این ماه باز است، از خدا بخواهید که به روی شما نبندد، درهای دوزخ در این ماه بسته است، از خدا درخواست نمایید که به روی شما نگشاید، و شیاطین را در این ماه به زنجیر کشیده اند از خدا بخواهید که آنان را بر شما چیره نسازد.)
برای بررسی بیشتر فضائل این ماه، مروری اجمالی بر دیدگاه چند کارشناس دینی در مورد این ماه عظیم الشان خواهیم داشت؛
ظاهر و باطن ماه رمضان
آیت الله میرباقری با اشاره به اینکه ماه رمضان دارای ظاهر و باطنی است، میگوید: ظاهرش را همه میفهمند ولی باطنش تابع این است که انسان اهل ماه رمضان باشد مثل قرآن که همه کسانی که سر سفره آن مینشینند ظاهرش را میبینند ولی راه یافتن به باطن آن، اهل میخواهد (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لاَ یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ((واقعه/۷۷-۷۹)؛ این کتاب یعنی قرآن کریم که صاحب کرامت است در کتابی است که کنان و حجاب دارد و مکنون است و اگر کسی پاک نباشد به او اجازه نمی دهند که دستش به قرآن برسد و اگر بخواهد قرآن را لمس کند، ملائکه او را دور میکنند و نمی گذارند به ساحت قرآن نزدیک شود. به اندازهای که آدم پاک میشود، طهارت معنوی پیدا میکند و درهای غیب و باطن قرآن به رویش باز میشوند. باطن ماه رمضان هم مثل قرآن یک باطن نورانی است.
وی با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم میگوید: (عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ کُنَّا عِنْدَهُ ثَمَانِیَةَ رِجَالٍ فَذَکَرْنَا رَمَضَانَ فَقَالَ لَا تَقُولُوا هَذَا رَمَضَانُ وَ لَا ذَهَبَ رَمَضَانُ وَ لَا جَاءَ رَمَضَانُ فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَجِی ءُ وَ لَا یَذْهَبُ وَ إِنَّمَا یَجِی ءُ وَ یَذْهَبُ الزَّائِلُ وَ لَکِنْ قُولُوا شَهْرُ رَمَضانَ فَإِنَّ الشَّهْرَ مُضَافٌ إِلَی الِاسْمِ وَ الِاسْمُ اسْمُ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ جَعَلَهُ مَثَلًا وَ عِیداً) نگویید رمضان آمد و رمضان رفت. چون رمضان یکی از اسامی حضرت حق است و اسامی الهی هم فقط اسم لفظی نیستند بلکه در عالم، حقیقی هستند و چیزی میآید و میرود که زائل و از بین رفتنی است ولی اسامی الهی دائمی و ابدی هستند (کُلُّ شَیْ ءٍ هَالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ)(قصص /۸۸). رمضان از اسامی الهی و فضایی حقیقی در این عالم است و در هر ماه رمضان درهای فضای مهمانی و ضیافت خدا به روی ما باز و در ماه بعد دوباره بسته میشود.
اقسام روزه
آیت الله مظاهری بر اساس روایات روزه به سه قسم دسته بندی میکند و میگوید: روزه منقسم میشود به سه قسم: یک روزه عام، یعنی عموم مردم روزه میگیرند و این روزه عام طبق رسالههای عملیه است و به این روزه عوام یا عام میگویند؛ یعنی عموم مردم اینطور روزه میگیرند و شکم آنها روزه است.
وی میافزاید: روزه دیگر مقداری بالاتر از این است و علاوه بر اینکه شکم روزه است، آن مفطراتی که در رساله گفته شده و اجتناب شده، اعضا و جوارح هم روزه هستند. یعنی چشم و گوش روزه است و زبان روزه است. دروغ و غیبت و تهمت و شایعه پراکنی ندارد و ترانه نمیشنود و بالاخره گوش او مثل شکم او روزه است. زبان او هم مثل شکم او روزه است. به این روزه خواص میگویند. معنای روزه خواص اینست که اگر فقط شکم روزه باشد، روزه صحیح است و تارک الصوم نیستیم و اما خدا این روزه را قبول نمیکند. از همین جهت روایات فراوانی داریم که اگر کسی در ماه رمضان دروغ بگوید، روزهاش باطل است. معنایش این نیست که چیزی خورده، بلکه روزه درست است و کفاره هم ندارد، اما خدا قبول نمیکند و خدا این روزه را دوست ندارد: (... إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ.)
آیت الله مظاهری میگوید: خدا روزهای را دوست دارد که انسان متقی باشد و معنای متقی یعنی همین که تمام اعضا و جوارح او همیشه روزه باشند و من جمله در ماه مبارک رمضان. لذا تقاضا دارم همینطور که مواظب هستید که کم و زیاد نشود و تمام گفتههای رساله عمل شود، تقاضا دارم تمام گفتههای علمای اخلاق هم عمل شود. چشم و گوش و زبان شما روزه باشد.
لذت در عبادت را به همه نمیدهند
وی ادامه میدهد: قسم دیگری هم هست و مثل همین لذت در عبادت است و به همه نمیدهند و اما شما میتوانید از خدا بگیرید و آن اینکه دل هم روزه باشد. افکار بیهوده در دل نیاید، ولو اینکه افکار بیهوده و گناه هم نباشد، و انسان بتواند در ماه مبارک رمضان فکری جز خدا نداشته باشد و ذکری جز خدا نداشته باشد و یادی جز خدا نداشته باشد، آنگاه هم روزه عوام یعنی روزه فقهی و مرجع تقلید را گرفته و هم روزه علمای علم اخلاق را گرفته یعنی روزه متقین را و هم روزه عرفانی گرفته است و این مهم است. امیرالمؤمنین(سلاماللهعلیه) میفرماید: خدایا! من عبادت نمیکنم برای اینکه بهشت روم و به جهنم نروم، بلکه به مقام عبودیت و لذت از عبادت برسم: (وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک)
آیت الله مظاهری میگوید: حضرت امام (رضواناللهتعالیعلیه) میفرمودند که بالاتر از اینها هم برای امیرالمؤمنین(سلاماللهعلیه) هست که اینجا نفرموده است و آن این است که انسان برسد به جایی که خدا روزه او را قبول کند و روی آن یک آفرین هم بگوید. انسان برسد به آنجا که آخر ماه رمضان عیدی بگیرد خدا را از خدا. میرسد به آنجا که روزه او روزه اخصالخواص است، یعنی هم شکم او و هم اعضا و جوارح او و هم دل او روزه است. اگر بخواهید میشود و اما معلوم است که مشکل است و ما هم به این دنیا آمدهایم که مشکلها را تحمل کنیم برای اینکه به مقام لقا و فنا برسیم.
آزادی از هوا و هوس بهترین بهره انسان از ماه رمضان
آیت الله جوادی آملی با طرح این سوال که بهترین بهرهای که ما در ماه مبارک رمضان میبریم چیست؟ میگوید: فضایل فراوانی ذکر کردند، یکی از آنها این است که آزادی از بهترین نعمتهاست، آزادی که انسان از قید هوس و بردگی هوا و سلطنت شیطان بیرون بیاید، این یک نعمت خوبی است. در همان خطبه شعبانیه فرمود: (أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورُکُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُم)؛ فرمود شما در رهن هستید سعی کنید فکّ رهن کنید.
وی ادامه میدهد: بیان ذلک این است که هر انسان مدیونی باید رهن بدهد، اگر کسی بدهکار بود رهن میدهد. در امور مالی وقتی به دیگران بدهکار بود، حالا یا سند خانهاش یا فرش خانه خود را رهن میدهد؛ حالا اگر کسی (حق الله) به عهده داشت، او که نمیتواند بگویند فرش را در گرو میگذارم، یا خانهات در گرو است! بلکه خود شخص را گرو میگیرند، اگر کسی (حق الله) بر عهده داشت، بدهکار بود، مدیون بود، خودش را گرو میگیرند؛ وقتی گرو گرفتند دیگر آزاد نیست.
نشانهٴ مرهون بودنِ جان انسان
وی میگوید: این که میبینید بعضیها میگویند من نمیتوانم زبانم را کنترل کنم یا چشمم را کنترل کنم این بیچاره راست میگوید، چون در گرو اعمال خود است، میگوید هر چه میخواهم زبانم را کنترل کنم نمیتوانم! نمیتوانم؛ یعنی در حد ضرورت، امتناع نیست؛ یعنی سخت است برای او. سرّش این است که آزاد نیست، اگر آزاد بشود که زبانش را کنترل میکند، چشمش را کنترل میکند؛ یا کسی میگوید هر چه میخواهم برای نماز شب پا بشوم نمیتوام، او راست میگوید، چون در گرو است وقتی که در گرو باشد دیگر به میل خودش نمیتواند کار بکند. چه وقت انسان در گرو است؟ مادامی که (حق الله) را نداد، وقتی (حق الله) نداد، مدیون بود، هر مدیونی باید گرو بدهد. گرو هم در مسائل اعتقادی و اخلاقی خود شخص است، نه مال او و فرش او!
تناسب عبادی ماه محرّم با ماه رمضان
آیت الله جوادی آملی معتقد است میان ماه محرم و ماه رمضان یک تناسب عبادی وجود دارد. وی در این باره میگوید: یک وقت است که کسی سید الشهداء(سلام الله علیه) را به عنوان امام معاذالله نمیشناسد، به عنوان اینکه مظلوم بود یک آهی برایش میکشد، آن یک حساب است؛ اما یک وقت شیعه حضرت است، میداند امام مظلومانه شهید شد؛ ولی او را همتای ماه مبارک رمضان قرار دادند. حضرت در همین خطبه شعبانیه چه فرمود؟ فرمود: (أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَة)؛ در جریان سید الشهداء هم فرمودند به اینکه (نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیح)؛شیعه اگر در جریان کربلا یک آهی بکشد، این مثل (سبحان الله) است، ببینید که بین ماه مبارک رمضان و محرّم چه تناسبی هست؟! این ولایت و آن نزول قرآن چه تناسبی هست؟ خیلی تناسب هست؛ اینجا فرمود (أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ)، چون صائم هستید، (الصَّوْمُ لِی) اگر نَفَس صائم عبادت است، نفس کسی که غمگین شده برای سید الشهداء عبادت است، (نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَة)؛ پس معلوم میشود ذات اقدس الهی با این برکات ما را دارد اداره میکند. امسال خودمان دیدیم که باران فراوان آمد، ما با اشتیاق وارد کشاروزی میشویم، اینجا فرمود: (قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّه بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ) آدم با اشتیاق وارد ماه مبارک رمضان میشود. آنچه که بیرون از جان ما هست، برای ما نیست، خلاصه حرف! برای اینکه همه ما را رها میکنند و ما هم همه را رها میکنیم. اگر تنها چیزی که برای ما هست همین جان است، این هم اگر خدای ناکرده در رهن دیگری باشد، آن وقت چیزی در اختیار ما نمیماند، پس ماه مبارک رمضان ماه آزادی است؛ البته در هر فرصتی از فرصتهای سال انسان بتواند استغفار بکند، فکّ رهن میشود، اینجا فرمود: (إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ).
فلسفه ماه مبارک رمضان
آیت الله کاظم صدیقی در مورد فلسفه ماه مبارک رمضان میگوید: فلسفه ماه مبارک رمضان این است که خدای متعال خواسته در این یک ماه آن آینهای که در وجود ما قرار داده است و این تعلقّات مادّی آن آینه را غبار آلود کرده است، دل خدا نما نیست، امام زمان نما نیست، وحی نما نیست، حق نما نیست. چرا؟ برای اینکه غبارآلود شده است. تعلقّات این دنیا، معصیتهای این دنیا، رذایل اخلاقی، هواها و هوسها، توهمات و تخیلات جلوی آینهی قلب ما را یا مثل غبارهایی که روی هم انباشته میشود و آینه دیگر نور منعکس نمیکند، یا مثل پردههای ضخیمی که جلوی پنجره انداختی دیگر نور دیده نمیشود. ماه مبارک رمضان را خدای متعال منّت بر ما گذاشت است، خواسته ما خدابین شویم. چطور میشود خدابین شد؟ باید بتوانیم خودبینی را کنار بگذاری. آنکه باعث میشود آدم خود را ببیند (کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی) آدم را مال دنیا مست میکند، قدرت مست میکند، سیری آدم را مست میکند، شهوت آدم را مست میکند. خدا خواسته است آدم با تحمل گرسنگی یک مقدار ضعف خود را بفهمد، یک مقدار فقر خود را بفهمد. اندرون از طعام خالی دار/ تا درون نور معرفت بینی
روزه برای خدا است
وی ادامه میدهد: خدای متعال در حدیث قدسی فرموده است: (الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أُجْزِی بِهِ) یا (وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ) روزه برای من است. همه چیز برای خدا است، مگر نماز برای خدا نیست. این کلمات پیامبر اکرم را در قرآن کریم خدا مأمور کرده است، او هم گفته است نقل هم کرده است.
خدا مالک مطلق است
وی میگوید: (قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ) حبیب من، اقرار کن بگذار مردم هم بدانند تو هیچ کاره هستی. (قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ) بگو که نماز من، نسک و عبادت من، حیات و ممات من، زندگی من و مرگ من همه برای خدا است، خدا مالک مطلق است. من مالک زندگی خود نیستم، خدا به من داده است. تا دارم خدا دم به دم میدهد، اگر نازی کند در هم فرو ریزند قالبها. یک لحظه خدا نظر خود را بردارد من نیستم، این زندگی را خدا دارد میدهد، هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برمی اید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
آیت الله صدیقی میگوید: خدا دارد نفس به ما میدهد، دم به دم داریم از خدا میگیریم. مرگ هم در دست خدا است، نه با جبهه رفتن از عمر کسی کم شده است، نه با جبهه نرفتن عمر کسی طولانی شده است. خدا برای هر کسی یک اجلی را نوشته است. تعداد روزهای عمر همه پیش خدا است، عقربهی اجل را نه میشود یک ساعت جلو آورد و نه میشود یک ساعت عقب برد. نه، مرگ را میشود آدم جلو و عقب کند و نه روزی را، روزی هم مقدر است. به همان مقداری که خدا مقدر کرده است به ما میرسد نه کم و نه زیاد. این است که همه چیز برای خدا است.
روزه دعوت به مواسات است
وی با طرح این سوال که چرا خدا برای روزه حساب خاصی را باز کرده است؟ میگوید: برای اینکه روزه بیچارگی آدم را به آدم نشان میدهد آدم تا گرسنه نشده است، تا محتاج نشده است، )کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی) روزه آدم را به مواسات دعوت میکند. من را باشد از درد طفلان خبر/ که در خوردهی به سر برفتم پسر
وی ادامه میدهد: درد یتیمی را کسی میداند که خود او یتیمی کشیده باشد. از این جهت وجود مبارک حضرت ثامن الحجج، ولی نعمت ما ایرانیها علیّ ابن موسی الرضا (علیه آلاف تحیه و الثناء) فرمودند: خدا روزه را واجب کرد تا اغنیا درد گرسنهها را بفهمند. تا آدم گرسنگی نکشد درد گرسنهها را نمیفهمد. ولی آدم روزه داری کرد، میفهمد گرسنگی یعنی چه و این برای انسان انقطاع میآورد.
انسان با فقر ذاتی به خدا وصل میشود
آیت الله صدیقی میگوید: فلسفه ماه مبارک رمضان این است که خدا فرموده است روزه برای من است، زمانی که آدم نماز میخواند این احساس را ندارد. ولی وقتی ۱۶، ۱۷ ساعت گرسنگی میکشی عالم تو عالم دیگری است. میفهمی ضعف یعنی چه، میفهمی فقر یعنی چه، نیاز یعنی چه، گرسنگی یعنی چه. آدم از فقر خود به خدا وصل میشود نه از غنای خود به خدا وصل میشود. این است که (البلاء للولا.( هر کس در این بزم مقربتر است/ جام بلا بیشترش میدهند
وی ادامه میدهد: خدا بعضیها را به یکطوری بیچاره میکند، تا آدم بیچاره نشود، خدای خود را نمیشناسد، خدا را بندگی نمیکند. وجود نازنین خاتم انبیاء محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و علیّ مرتضی امیر المؤمنین و ائمّه هدی (صلوات الله علیهم أجمعین) خدای متعال آنها را با فقر ذاتی خود آشنا کرده بود. امام حسین (علیه السّلام) در دعای عرفه دارد (إِلَهِی مَنْ کَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِیَ فَکَیْفَ لَا یَکُونُ مَسَاوِیهِ مَسَاوِی) بعد دارد خدایا کسی که در غنای خود فقیر است، (فَکَیْفَ لَا أَکُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی) من وقتی که دارا هستم ما خیال میکنیم مستقل هستیم، ما دارا هستیم، این فکر فکر قارونی است. وقتی حضرت موسی به قارون گفت: ذکات مال خود را بده، گفت:إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی گفت: من علم اقتصاد بلد بودم، بازاریابی کردم، فرصتشناسی کردم، این همه دارا شدم. ولی پیغمبر میگوید: حتّی نماز من برای خود من نیست، نفس من هم برای خود من است. این برای ما اکتسابی است، برای پیغمبر و ائمّه موهبتی است. آنها میدانستند هیچ ندارند، به عدد داشتههای خود به خدا احتیاج دارند، به عدد داشتههای خود به خدای متعال وابسته هستند. وابستگی پیغمبر چون رحمه للعالمین است به وسعت همهی عالمین محتاج به خدا بود، لذا فقر پیغمبر حدّ ندارد. ولی ما را خدای متعال با روزه، با مریضی، با درد، با جنگ متوجّه خود میکند.
ماه رمضان به انسان رنگ خدا میدهد
آیت الله صدیقی میگوید: لذا ماه مبارک رمضان هم به اعتبار طول مدّت آن است که یک ماه خدای متعال واجب کرده است که ما گرسنگی را تمرین کنیم. سحرها عالمی دارد (کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ * وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ). دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند/ وندرآن ظلمت شب آب حیات دادند
وی معتقد است: آدم بخواهد به خدا وصل شود، همیشه خود را فقیر به خدا بداند، ماه رمضان یک فضایی است، یک آموزشگاهی است، یک دورهی فشردهای است، یک مغناطیس مستحکمی است که اگر کسی با معرفت وارد ماه مبارک رمضان شود، ماه رمضان به آدم رنگ خدا میدهد. تا من، من هستم خدا من را رها میکند، تا افتادم خدا من را بلند میکند. افتاده باشید تا دست شما را بگیرد. ماه رمضان ماه افتادگی است، ماه گردنکشی نیست، ماه تکّبر نیست، ماه بداخلاقی نیست، ماه بد عنقی نیست، ماه رحمت است، ماه مهربانی است، ماه عاطفه است، ماه بیچارگی در پیشگاه خدا و دستگیری از بیچارگان است. لذا (وَ أَنَا اُجْزِی بِهِ) یا (أَجْزِی بِهِ) برای بعضیها (اُجْزِی بِهِ) برای بعضیها (أَجْزِی بِهِ) ولی هر دو مقام بلندی است. بعضیها روزه میگیرند، روزه آنها را به خدا میرساند، یعنی خدا خود را به روزهدار میدهد. انسان مظهر خدا میشود، اسمی از اسماء الله میشود، تخلّق به اخلاق الله پیدا میکند. بعضیها خصوصی خدا میشوند، ولی ظرفیت ندارد که اسم الله شود، ظرفیت ندارد متخلّق به اخلاق روحانیون شود، خدا آنها را خصوصی پذیرایی میکند. (أنا أَجْزِی بِهِ) خود من چون او را مهمان کردم پذیرایی آن هم برای خود من است. ماه خود او است، ماه خدا است، مهمان خدا هستیم.
منبع: مهر
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/6731
تگ ها: